loading...
این فان
enfun بازدید : 984 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)

اس ام اس های جدید خنده دار و سرکاری
http://up.enfun.ir/up/enfun/Pictures/aks/w/0.721242001320147490_parsnaz_ir.jpg
 

اس ام اس خنده دار

جدیدترین شعر حیف نون

هی وی وی وی وی وی وی وی وی وی

ترجمه :

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم

.

.

.

زن به شوهر: اگه من ازت جدا شم چی میشه

مرد: دیوونه میشم

زن: نمیری دوباره زن بگیری

مرد: والا به دیوونه اعتباری نیست

.

.

.

جوک جدید

تجربه نشون داده

وقتی با دوستت دعوات میشه

تازه میفهمی چقدر از اسرار زندگیت با خبر بوده

.

.

.

تازه فهمیدم

وسعت حرف های من به اندازه ی شعاع خمیازه ی توست !

.

.

.

روباهى داشت با موبایلى شماره میگرفت زاغه از بالاى درخت گفت

پایین آنتن نمىده بده برات شماره بگیرم

روباه تا موبایل رو داد به زاغ

راغ گفت: این عوض اون قالب پنیری که کلاس سوم ابتدایى ازم زدی

.

.

.

زن : عزیزم ، دنبال چی میگردی

شوهر : هیچی

زن : هیچی

یه ۴ ساعتی هست زل زدی به اون قباله ازدواج مون

شوهر : دنبال تاریخ انقضا شم

.

.

.

به یه بنده خدایی میگن:

بزرگترین سوال زندگیت چیه

میگه

برق میره کجا میره

.

.

.

در راستای گرانی تخم مرغ:

پیشنهاد جدید سر آشپز: املت رو با تخم مرغ شانسی درست کنید

هم ارزون تره، هم هیجان انگیزتر

.

.

.

به غضنفر میگن: تاحالا آبجو خوردی

میگه: جدا جدا خوردم ولی باهم نه

.

.

.

هرکس به طریقی دل ما میشکند / ما هم به طریقی دلشان میشکنیم

.

.

.

به دلیل گرانی نان و تخم مرغ

بازی یه مرغ دارم روزی چندتا تخم میکنه

ونون بیار کباب ببر غیر قانونی اعلام شد

.

.

.

حیف نون زنگ می زنه مطب، می گه: متخصص پوست

منشی می گه بله، حیف نون می گه پوست بز چند می خرید

.

.

.

غضنفر میره خواستگاری بهش میگن حرف دلتو بزن ، میگه گشنمه

.

.

.

فرقی ندارد که یک گاگول بی سواد باشی یا یک دانشمند

در هر صورت پشت یک ماشین شاسی بلند آقا مهندس می شوی

.

.

.

از خواب بیدار شدم بابام اومده میگه بیدار شدی

پـَـَـ نــه پـَـَــــ خوابم خودمو زدم به بیداری

.

.

.

غضنفر میره دکتر به دکتر میگه

اقای دکتر از وقتی رفتم دستشوئی دیگه کمرم صاف نشد

دکتر بهش میگه : عزیزم شما دکمه شلوارو به یقه بلوزت بستی

.

.

.

گاهی وقتا به جای خاموشی در جواب ابلهان

باید یه مشت بخوابونی زیر چشمش!چون آدمی که ابله باشه

معنی اون سکوت رو هم نمیفهمه

.

.

.

ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭ ﺯﻥ ﻧﺰﺩ علامه بزرگ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﮏ ﺑﭽﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ

علامه ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺑﭽﻪ ﺭﺍﻭﺳﻂ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺯﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﺳﺖ آن ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﺪ

ﺁﻥ ﺩﻭ ﺯﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ دستان ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ از طرفین ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ کودک ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﻧﺼﻒ ﺷﺪ

علامه ﮐﻤﯽ ﺟﺎﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻗﺎﻋﺪﺗﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻣﯽ‌ﺷﺪ

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 273
  • کل نظرات : 90
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 78
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 259
  • باردید دیروز : 34
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 446
  • بازدید ماه : 2,157
  • بازدید سال : 20,377
  • بازدید کلی : 3,077,153